۲۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۰

اگر این بار می آید به دستم گردن مینا
چو درد می نخواهم داشت دست از دامن مینا

خرابم می کند بی لعل او در بزم میخواران
تکلف کردن ساقی، تواضع کردن مینا

دو صبح صادقند از یک گریبان سربرآورده
ید بیضای ساقی با بیاض گردن مینا

دلم گلگل شکفت از التفات لعل سیرابش
شراب کهنه جان تازه آرد در تن مینا

دو چیز افتاده خوش از بزم میخواران مرا صائب
ز پا افتادن ساقی، به سر غلطیدن مینا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.