۲۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۳

نسازد رویگردان کثرت لشکر دلیران را
نیستان مانع از جولان جرأت نیست شیران را

منه انگشت بر حرف کسان، ایمن شو از آفت
که جز تخم عداوت نیست حاصل خرده گیران را

مگس را بی تردد عنکبوت آرد به دام خود
ید طولاست در تحصیل روزی گوشه گیران را

دعای جوشن خرمن بود دلجویی موران
رعایت کن برای حفظ جمعیت فقیران را

شود از قرب منزل شوق رهرو بیش، حیرانم
که چون دلبستگی باشد به دنیا بیش پیران را؟

سگ لیلی ز آهو صد بیابان است وحشی تر
وگرنه می توان کردن چو مجنون رام شیران را

کدامین نغمه سنج آمد به این بستانسرا صائب؟
که از خجلت نفس در دل گره شد خوش صفیران را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.