۲۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۸

از مروت نیست چیدن غنچه نشکفته را
چون صدف کن پرده داری گوهر ناسفته را

سینه اهل تعلق شاهراه تفرقه است
میهمان باشد کثافت، خانه نارفته را

در دل تنگ است فتح الباب ها عشاق را
خنده ها در پرده باشد غنچه نشکفته را

دیده بیدار نگذارد اگر پایی به پیش
قطع کردن سخت دشوارست راه خفته را

خودسران سررشته پرواز را گم می کنند
سر مده در صید دل ها کاکل آشفته را

پاک چون گردند دل ها، فیض نازل می شود
می رسد از غیب مهمان، خانه های رفته را

با سیه بختی شود آسان ره دور عدم
می توان طی کرد در شب زود راه خفته را

خامشی را رتبه بالا(تر) بود صائب ز نطق
قدر و قیمت بیش باشد گوهر ناسفته را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.