۲۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۳

ناله من می زند ناخن به دل ناهید را
گریه من تازه رو دارد گل خورشید را

خط آزادی است از اهل طمع، بی حاصلی
عقده پیوند در دل نیست سرو و بید را

نام شاهان از اثر در دور می باشد مدام
جام می دارد بلند، آوازه جمشید را

کوکب اقبال و دولت شوخ چشم افتاده است
مشرق دیگر بود هر صبحدم خورشید را

دوربینی کز مآل شادمانی آگه است
تیغ زهرآلود می داند هلال عید را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.