۲۲۲ بار خوانده شده

در ابوعطا

نسیم سحر بر چمن گذر کن
زمن بلبل خسته را خبرکن

بگو آشیان را ز دیده‌ ترکن
ز بیداد گل آه و ناله سرکن
شبی سحرکن -‌ شبی سحرکن

سکوت شب و نوای بلبل
شکرخنده زد به چهرهٔ گل
کنار بستان -‌به یاد مستان -‌بنوش می

یار من گلزار من تویی تو
دلدار من تویی تو

همه‌جا همراه من تویی
دلخواه من تویی تو
روزی آهم گیرد دامنت -‌سوزد با منت

گر شود دلم کوه درد و غم
چاره‌اش به یک جام می کنم
همچو فرهادش از ریشه برکنم

من همان مرغ بی‌بال وپر
شاخ بی‌برگ و بر
دل آزرده‌ام

من همان مرغ بی بال و پر
شاخ بی برگ و بر
دل آزرده‌ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تصنیف (اشاره به حملۀ قشون روس تزاری به پایتخت)
گوهر بعدی:در مرگ پروانه (خواننده)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.