۲۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸ - غزل

بالای نقره زلف سیارکله پا مکن
ای نازنین بشهر شلق شوربپا مکن

مثل همه بما مکنی ابروت تروش
ابکار ر با همه بکن اما بما مگن

خون کزد چشمای تو دلم ر وحیا نکرد
یکباربذش بگو: مکن ای بیحیا مکن

اگر مخی‌ه بهارکه دلت نگادری
اُ‌ه‌قذر بروی بچهٔ مردم نگا مکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.