۱۲۱۰ بار خوانده شده

گرداب

زان پیشتر که از سر ما آب بگذرد
با ناخدا بگوی که از خواب بگذرد

این کشتی شکسته در این تندباد سخت
آخر چگونه از دل گرداب بگذرد

ای سرزمین مادری، ای خانهء پدر
یادت چو آتش از دل بی تاب بگذرد

ترسم که چاره ای نکند نوش دارویی
زین موج خون که از سرِ سهراب بگذرد

گر همچو رعد، نعره برآریم همزمان
کی خواب خوش به دیدهء ارباب بگذرد 
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:داستان ابوالعلاء مُعَری
گوهر بعدی:دو برگ سبز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.