۱۰۲۴ بار خوانده شده

ترنم رنگین

یک کهکشان شکوفه گیلاس
نقشی کشیده بود بر آن نیلگون پرند
شعری نوشته بود بر آن آبی بلند

موسیقی بهار
چون موجی از لطافت شادی نشاط نور
در صحنه فضا مترنم بود

تالار دره راه
تا انتهای دامنه می پیمود
هر ذره وجود من از شور و حال مست

بر روی این ترنم رنگین
آغوش می گشود
اردیبهشت و دره دربند
تا هر کجا بود مسیر نگاه گل
بام و هوا درخت زمین سبزه راه گل
تا بی کران طراوت
تا دلبخواه گل

با این که دست مهر طبیعت ز شاخسار
گل می کند نثار
در پهنه خزان زده روح این دیار
یک لب خنده بازنبینم درین بهار
یک دیده بی سرشک نیابی به رهگذر
آیا من این بهشت گل و نور و نغمه را
نادیده بگذرم

یک کهکشان شکوفه گیلاس را دریغ
باید ز پشت پرده ای از
اشک بنگرم 
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آیا برادرانیم؟
گوهر بعدی:حصار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.