۱۴۵۵۲ بار خوانده شده

زمزمه ای در بهار

دو شاخه نرگست، ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پراکند
اگر صد گونه غم داری، چو نرگس
به روی زندگی لبخند! لبخند!
*
گل نارنج و تُنگ آب و ماهی
صفای آسمان صبحگاهی.
بیا تا عیدی از «حافظ» بگیریم
که از او می ستانی هر چه می خواهی
*
سحر دیدم: درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی!
به گوش ارغوان آهسته گفتم:
بهارت خوش که فکر دیگرانی
*
سری از بوی گلها، مست داری
کتاب و ساغری در دست داری
دلی را هم اگر خشنود کردی
به گیتی هرچه شادی هست داری.
*
چمن، دلکش، زمین خرم، هوا تر
نشستن پای گندم زار خوشتر.
امید تازه را دریاب و دریاب
غم دیرینه را بگذار و بگذر. 
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بابرگ
گوهر بعدی:مسخ
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۲/۹/۱۵ ۰۹:۰۸

بسیار زیبا بود مخصوصا بیت سحر دیدم درخت ارغوانی عالی

ماه تاب
۱۴۰۲/۲/۲۰ ۰۶:۱۰

اثر خیلی زیبایی هست..

آوا و نوا محسنی
۱۳۹۹/۱۱/۲۶ ۱۳:۰۶

سلام بچه ها.
لطفا نظر بدید و نظرات من هم بخونیدو اگر خوشتون آمد نظرات منو لایک کنید ممنون و خدانگه دار

آوا و نوا محسنی
۱۳۹۹/۱۱/۲۵ ۱۸:۴۵

سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی:یعنی سحر دیدم درخت ارغوانی که خشک شده و خسنه است.