۵۲۴۰ بار خوانده شده
باز کن پنجرهها را، که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه، کنار هر برگ
شمع روشن کرده ست.
*
همه چلچله هابرگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده ست
و درخت گیلاس
هدیهٔ جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده ست
*
باز کن پنجرهها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
*
هیچ یادت هست؟
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سینهء گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
*
حالیا معجزه ء باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهء تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد!
*
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را
باور کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه، کنار هر برگ
شمع روشن کرده ست.
*
همه چلچله هابرگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده ست
و درخت گیلاس
هدیهٔ جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده ست
*
باز کن پنجرهها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
*
هیچ یادت هست؟
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سینهء گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
*
حالیا معجزه ء باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهء تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد!
*
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را
باور کن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:چراغی در افق
گوهر بعدی:دیگر زمین تهی نیست
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۱/۱۱/۱۱ ۰۱:۵۱
چقدر خوبه این سایت...
۱۴۰۳/۱/۳۱ ۲۰:۵۲
بسیار ایده جالبیست با انتخاب شعری جالب!
توانا باشید گرامی