۱۳۷۵ بار خوانده شده

رقص ماه

باز له له می زند از تشنه کامی برگ.
باز می جوشد سراپای درختان را غبار مرگ
باز می پیچد به خود
ــ از سیلی سوزان گرما ــ
تاک
می فشارد پنجه های خشک و گردآلود را بر خاک.

باز باد از دست گرما می کشد فریاد
گوییا می رقصد آتش می گریزد باد!
باز می رقصد به روی شانه های شهر
شعله های آتش مرداد
رقص او چون رقص گرم مارها
بر شانه ی ضحاک!
سر بر آر از کوه، با آن گاوپیکر گرز
ای نسیم درّه ی البرز...!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:چتر وحشت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.