همه تن بودم ای خدا، همه تن، همه جان گشتم ای خدا، همه جان!
چشم تو ــ این سیاه افسونکار ــ بسته با صدفریب راهم را
جز نگاهت پناهگاهم نیست! کز تو پنهان کنم نگاهم را.
چشم تو چشمه ی شراب من است، هر نفس، مست ازین شرابم کن
تشنه ام، تشنه ام. شراب، شراب! می بده، می بده، خرابم کن.
بی تو در این غروب خلوت و کور، من و یاد تو عالمی داریم.
چشمت آیینه دارِ اشک من است، شبچراغی و شبنمی داریم.
بال در بال هم پرستوها، پر کشیده، به آسمان بلند
همه چون عشق ما، به هم لبخند، همه چون جان ما، بهم پیوند.
پیش چشمت خطاست شعرِ قشنگ، چشمت از شعر من قشنگتر است!
من چه گویم که در پسند آید؟ دلم از این غروب تنگ تر است!
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
سلام فقط یک عاشق میتواند مفهوم این کلمات را درک کند،ولذا چون شاعر عاشق پیشه است ، لاجرم بر دل عاشق می نشیند. چشم توچشمه شراب منست،،هرنفس مست ازین شرابم کن،،،،،خدایش بیامرزد
چشم تو، پیش چشمم پُرِ راز...پیش چشمم پرواز
چشم بستم، به چشمهای بسته ی تو
دل بستم به سنگِ سردِ صبور
رفت از جانم روحی، که رفت بود از تو
بعد تو، چشم بستم...اِل
خیلی این شعر عالی عاشقانه است