۴۳۲ بار خوانده شده

حبس شدن بهار بار دیگر

دشمن بنده بود «‌درک‌هی‌»
دل ز من کنده بود «‌درگاهی‌»

بهرمن تیغ کینه آخته بود
لیک نیکو مرا شناخته بود

زان به حبسم فزون‌تر از یک ماه
با همه دشمنی نداشت نگاه

هست بیگانه «‌آیرم‌» با من
نیست با من نه دوستی نی دشمن

مار بهتر ز دشمن خانه
دشمن خانه به ز بیگانه

دشمن خانه روز بدبختی
بنهد دشمنی و سرسختی

چون که آرد ز دوستی‌ها یاد
خواهد از دست‌، تیغ کینه نهاد

لیک بیگانه را خیال تو نیست
در پی شادی و ملال تو نیست

خاصه بیگانه‌ای که میر بود
در دلش کی غم اسیر بود

او چه داند به کس چه می گذرد
به اسیر قفس چه می‌‎گذرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در وصف باغچهٔ بهار و شرح حال او در خانه
گوهر بعدی:خطاب به نزدیکان شاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.