۲۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶ - سر و ته یک کرباس

ای بزرگان به من جواب دهید
کاخر این ملک راکه دارد پاس

ای هژیران ری به من گویید
کیست مسئول این خرابه اساس

از پس هجده سال سعی هنوز
صید فقریم و بستهٔ افلاس

چشم بسته بریده ره شب و روز
باز بر جای‌، همچو گاو خراس

ما به کریاس در به جنگ و جدل
دشمنان سرکشیده در کریاس

جنگ و غوغای ما بدان ماند
با چنین حال و با چنین احساس

که ز غفلت به مغزهم کوبند
در تک چاه چند تن کناس

اهرمن داسی از نفاق به‌دست
همه گردن نهاده‌ایم به داس

همه ماریم و چرخ‌، مارافسای
همه موریم و بخت‌، لغزان طاس

آن‌، همی نالد از خواص القوم
این همی موید از عوام الناس

آن‌، همه خلق را کند تکفیر
از سر شک و شبهه و وسواس

این‌، همه قوم را نماید هو
از سر نفی صرف و ضعف حواس

آن یکی شرم مردم دیندار
این دگر ننگ مردم حساس

قلب از این گفتگو شود مجروح
مغز از این ماجرا کند آماس

اگر این احمر است و آن ابیض
وگر این کنگر است و آن‌ ریواس

همه هستیم بنت یک وادی
همه هستیم نسج یک کرباس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵ - دل خودکامه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷ - در وقعهٔ مهاجرت آزادی‌خوآهان به قم و شکستن دست بهار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.