۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲ - در هجو یکی از زن‌های تهران

هر شب میان خانه افسر زن ...
نامحرمان صلای خبردار می کشند

مرد و زن و پدرزن و مادرزن و عروس
در بزم عیش باده کلنار می کشند

کدبانوان و دخترکان و عروسکان
در نزد غیر پرده ز رخسار می کشند

از بس غربو و هلهله‌، ‌گویی میان جمع
نایب حسین را به سردار می کشند

ضرب و غریو و کف زدن خارج از اصول
کوبی که خرس را سوی بازار می کشند

مشدی عباد و قربده و دنبلی ...
برگرد کمان و دف و تار می کشند

هرکس که نیم‌شب ز خیابان گذرکند
او را میان خانه به اصرار می کشند

کف می‌زنند وهلهله بسیار می کنند
می می‌خورند و عربده بسیار می کشند

همسایگان‌خستهء‌مسکین ز خواب خوش
برجسته فحش داده و سیگار می کشند

دنبک روان و دایره گرم و رنودمست
تا صبحدم ز گردهٔ هم کار می کشند

پرسیدم‌از پلیس‌محل کاین سرا زکیست‌؟
کانجا حجب‌، ز چهرهٔ اسرار می کشند

نرمک جواب داد که هست این حرمسرا
بازار ... فروشی و ... جار می کشند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱ - به مناسبت کوتاه کردن زنان گیسوان خود را
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳ - نور مخفی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.