۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰ - قطعه

در خوردن بشر خاک از بس که حرص دارد
از سنگ قبر هر روز دندان نوگذارد

سنگ مزار عاشق سرپوش نامرادیست
این سنگ را کس ای کاش از جای برندارد

بهتر بود ز سیصد الحمد قل هو اله
صاحبدلی کز اخلاص ما را به حق سپارد

ماکودکان خاکیم این خاک مادر ماست
زبن رو بودکه ما را در سینه می‌فشارد

پاداش اشک حسرت کامد ز چشم عاشق
ابریست کز پس مرگ بر تربتش ببارد

در دل ز طاعت حق تخمی جدیدکشتیم
ارجو گل جدیدی زین خاک سر برآرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹ - طلب آمرزش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱ - در هجو مردی کوسج و کچل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.