۲۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵ - به یکی از مدیران جراید

ای مدیری که ز نوک قلمت
تیر در دیدهٔ اهل نظرست

هیکل نحس تو و اخلاقت
هر یکی از دگری زشت‌ترست

تویی آن حلقهٔ مفقوده که او
بین بوزبنه وجنس‌ بشرست

هرگزافی که به عالم علمست
هر دروغی که به گیتی سمرست

در سیه‌نامهٔ تو مندرجست
در ورق‌پارهٔ نو منتشرست

فکرهای کج و بی‌معنی تو
همچو احکام ستاره شمرست

هرکرا مدح کنی منفعلست
هرکرا قدح کنی مفتخرست

با تو ای مظهر خر، چتوان کرد
تف به گور پدر هرچه خرست‌!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴ - اخلاق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶ - از یک غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.