۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷

نهاده کشور دل باز رو به ویرانی
که دیده مملکتی را بدین پریشانی

دلا مکن گله از کس که خوار و زار شود
هر آن که‌ شد چو تو سرگشته در هوسرانی

ز تار زلف سیاه تو روز مشتاقان
بود سیاه‌تر از روزگار ایرانی

به پاس هستی ایرانیان برآور سر
ز خاک نیستی‌، ای اردشیر ساسانی

ببین به کشور ایران و حال تیرهٔ او
که پست و خوار و زبون باد جهل و نادانی

بهار بندهٔ حق باش و پادشاهی کن
که بندگان حقیقت کنند سلطانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.