۲۹۰ بار خوانده شده
از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت
از دوست بهخیر آمد و از ما بهسلامت
حالی دل مظلوم مرا غمزهٔ مستش
با تیر زد و ماند قصاصش به قیامت
از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق
خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت
طی شد ز جهان چشمهی خضر و دم عیسی
ایزد به لب لعل تو داد این دو کرامت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از دوست بهخیر آمد و از ما بهسلامت
حالی دل مظلوم مرا غمزهٔ مستش
با تیر زد و ماند قصاصش به قیامت
از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق
خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت
طی شد ز جهان چشمهی خضر و دم عیسی
ایزد به لب لعل تو داد این دو کرامت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.