۲۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۴ - هوس شاعر

گر به کوه اندر پلنگی بودمی
سخت‌فک و تیز چنگی بودمی

گه پی صیدگوزنی رفتمی
گاه در دنبال رنگی بودمی

گاه در سوراخ غاری خفتمی
گاه بر بالای سنگی بودمی

صیدم ازکهسار و آبم ز آبشار
فارغ ‌از هر صلح و جنگی بودمی

گه خروشان بر کران مرغزار
گه شتابان زی النگی بودمی

یا به ابر اندر عقابی گشتمی
یا به بحر اندر نهنگی بودمی

با مزاجی سالم و اعصاب سخت
سرخوش‌ومست وملنگی‌بودمی

بودمی شهدی برای خویشتن
بهر بدخواهان شرنگی بودمی

ایمن از هرکید و زرقی خفتمی
غافل از هرنام و ننگی بودمی

نه مرید شیخ و شابی گشتمی
یا خود آماج خدنگی بودمی

نه به فکر شاهد و شهد و شراب
نه به یاد رود وچنگی بودمی

ور اسیر دام و مکری گشتمی
یا خود آماج خدنگی بودمی

غرقه در خون خفتمی یا در قفس
مانده زبر پالهنگی بودمی

مر مرا خوشترکه دراین دیولاخ
خواجهٔ با ریو و رنگی بودمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۳ - خواطر و آراء
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۵ - دامنه البرز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.