۲۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۱ - علی جان

نامه‌ات آورد اسکدار علی جان
شاد شد از وی دل بهار علی جان

یافتم این بنده گرچه از پس ده سال
در نظرت قدر و اعتبار علی جان

لیک تو بودی مرا ز ساعت اول
خوبترین یار و دوستار علی جان

در نظر من سه اصل قوت دارد
عاطفه و مسلک و شعار علی جان

من به تو با این دو دیده بودم از اول
نیستم از دیده شرمسار علی جان

گرچه کنون‌ حزب‌ و مز‌ب‌ و عاطفه ‌مرد‌ه ‌است
لیک بدان دارم افتخار علی جان

بودم و بودیم در مقابل روسان
همچویکی آهنین حصار علی جان

بودیم از پشت میزهای جراید
رزم کنان تا به پای دار علی جان

با سپه روس‌، گشته‌ایم مقابل
بی‌مدد عون و دستیار علی جان

خارجیان را ز ملک خویش براندیم
با قلمی همچو ذوالفقار علی جان

نفی بلد دیده‌ایم و حبس مکرر
تهمت خصمان نابکار علی جان

هرکه به‌جای من و تو بودی کردی
روزی صد بار انتحار علی جان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰ - یادگار بهار به پاکستان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲ - صفاهان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.