۳۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱ - به شکرانه توشیح قانون اساسی

بگذشت اردی‌بهشت و آمد خرداد
خیز که باید قدح گرفت و قدح داد

اول خرداد ماه و وقت گل سرخ
وقت گل سرخ و اول مه خرداد

آمد خرداد ماه با گل سوری
داد بباید کنون به عیش و طرب داد

بر گل ‌سوری خوش‌ است بادهٔ سوری
وبژه ز دست تو ماهروی پریزاد

گل شکفد بامداد از بر گلبن
چون دو رخ لعبتان خلخ و نوشاد

صبح دوم کافتاب خندد بر کوه
بر سر یک شاخ‌، گل بخندد هفتاد

باد به شبگیر چون زند ره بستان
تاب درافتد به زلف سنبل و شمشاد

چون سر زلفین دلبری که ز جورش
رفته بر و بوم عمر من همه بر باد

جور پسندند خوبرویان بر من
فریاد از جور خوبروبان فریاد

ای ز جفایت شده خراب دل من
هم به وفا روزی این خراب کن آباد

بیداد اکنون‌نه‌درخور است که گشتست
گیتی از عدل شاه پر دهش و داد

ملک یکی خانه‌ایست بنیادش عدل
خانه نپاید اگر نباشد بنیاد

داد و دهش گر بنا نهند به کشور
به که حصاری کنند ز آهن و پولاد

شکر خداوند را که داد و دهش را
طرف بنائی نهاد پادشه راد

پادشه دادگر مظفر دین شاه
آنکه ز عدلش بنای ظلم برافتاد

ظلم برون شد چو او درآمد بر تخت
فتنه فرو شد چو او ز مام جهان زاد

فر و بزرگی بیامد ار ز بر عرش
دست بکش پیش تخت شاه در استاد

خرم‌و شاداست‌بخت‌شاه که گشته‌است
کشور از او خرم و رعیت از او شاد

ار جو کازاین بنای فرخ قانون
ملک بماند همیشه خرم و آباد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰ - عدل و داد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲ - تغزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.