۳۳۴ بار خوانده شده

ناز کن

ناز کن، ناز، که نازت به جهان می‌ارزد
بوسه‌ای از لب لعلت بروان می‌ارزد

بگشا غنچهٔ لب را بنما بر همه کس
یک شکر خنده که با روح روان می‌ارزد

رخ و زلف و خط و خالت به گلستان ماند
چه گلستان که به صد باغ جنان می‌ارزد

ای صبوحی پس از این جای تو و میخانه
زانکه خاکش بهمه کون و مکان می‌ارزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:زلف تو
گوهر بعدی:تعبیر خواب پریشان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.