۳۲۸ بار خوانده شده

شیفتۀ شیدایی

ز عشق روی تو، چون بلبل از گل
شکفته گردم، هر دم گل از گُل

ز روی و موت دانستم، ندارد
گل از سنبل جدائی، سنبل از گُل

دهانست و لب این، یا خضر بسته
به روی چشمهٔ حیوان، پل از گُل

گلی بر سر زده آن سرو قامت
و یا ماهیست دارد کاکل از گُل

ز بلبل نیست این غلغل به گلشن
بود این شورش و این غلغل از گُل

مرا گوئی که چشم از او بپوشان
چگونه چشم پوشد بلبل از گُل

صبوحی تا گلندامت به پهلوست
بده دل بر گل و، بستان مل از گُل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اشتیاق جمال
گوهر بعدی:توبه شکستم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.