۳۷۵ بار خوانده شده

عشق

ای عشق!
ای نوای دل بینوای من!
وی پرتوِ تجلی امّیدهای من!
از مکن فرار!
ای نور زندگی!
بی‌توست گور تیرهٔ جان خانهٔ دلم
یک‌بار بر فروز!
ویرانهٔ مرا و ببین گنج‌های من.
ای اختر مراد!
در آسمان هستی من گرم‌تر بتاب
وز برق جلوه‌ات
یک‌باره سوز خرمن پندارهای من.
در کام جان من می اندیشه‌سوز ریز!
تا نیک بنگری
کز عشق زنده نیست کس این‌جا سوای من.
گرمم کن و بسوز!
تا از درون سینه نوایی برون کشم
کاین پیکران سرد
یکباره زندگی بپذیرند و رای من.
ای عشق نازنین!
باری تو را به قدّسیتت می‌دهم قسم
کز من مکن کنار!
بخشا به دردهای من و رنج‌های من.
کابل، ٢/٢/١۳۴١
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:عالم دگر
گوهر بعدی:عید من
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.