۲۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۲۰

آمد آمدْ نِگارِ پوشیده
صَنَمِ خوش عِذار پوشیده

داد از گُلْسِتانِ حُسن و جَمال
باغ را نوبهارِ پوشیده

در زمینِ دلِ همه عُشّاق
رُسته شُد سَبزه زارِ پوشیده

آن دَمِ پَرده سوزِ گرمش را
هر طَرَف گَرمدارِ پوشیده

هَمگِنانْ اشک و خونْ رَوان کرده
خونَشان در تَغارِ پوشیده

بویِ آن خون‌ هَمی‌رَسَد به دِماغ
هَمچو مُشکِ تَتارِ پوشیده

تا ازان بو بَرند مُشتاقان
سویِ آن یارِ غارِ پوشیده

شَمسِ تبریز صَدْقه جانَت
بوسه‌یی یا کنارِ پوشیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.