۶۸۷ بار خوانده شده

خواب‌آلوده هنوز...

خواب‌آلوده هنوز
در بستری سپید
صبحِ کاذب
در بورانِ پاکیزه‌ی قطبی.
و تکبیرِ پُرغریوِ قافله
که: «رسیدیم
آنک چراغ و آتشِ مقصد!»



ــ گرگ‌ها
بی‌قرار از خُمارِ خون
حلقه بر بارافکنِ قافله تنگ می‌کنند
و از سرخوشی
دندان به گوش و گردنِ یکدیگر می‌فشرند.

«ــ هان!
چند قرن، چند قرن به انتظار بوده‌اید؟»



و بر سفره‌ی قطبی
قافله‌ی مُردگان
نمازِ استجابت را آماده می‌شود
شاد از آن که سرانجام به مقصد رسیده است.

اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ميان ِ کتاب‌ها گشتم
گوهر بعدی:من هم‌دست ِ توده‌ام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.