۲۹۷ بار خوانده شده
ای بُخاری را تو جانْ پِنْداشته
حَبّهٔ زَر را تو کانْ پِنْداشته
ای فُرورفته چو قارون در زمین
وِیْ زمین را آسْمانْ پِنْداشته
ای بِدیده لُعْبَتانِ دیو را
لُعْبَتان را مَردمانْ پِنْداشته
ای کَرانه رفته عشق از نَنگِ تو
ای تو خود را در میانْ پِنْداشته
ای گرفته چَشمَت آب از دودِ کُفر
دود را نورِ عِیانْ پِنْداشته
ای زِ شَهوت در پَلیدی هَمچو کِرم
عاشقان را هم چُنانْ پِنْداشته
مَستیِ شَهوت، نشانِ لَعْنَت است
ای نشان را بینشانْ پِنْداشته
ای تو گَندیده میانِ حَرف و صوت
وِیْ خدا را بیزبانْ پِنْداشته
ماهتابَش میزَنَد بر کوریاَت
ای تو مَهْ را هم نَهانْ پِنْداشته
هر چه گفتم خویشتن را گفتهام
ای تو هَجوِ دیگرانْ پِنْداشته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
حَبّهٔ زَر را تو کانْ پِنْداشته
ای فُرورفته چو قارون در زمین
وِیْ زمین را آسْمانْ پِنْداشته
ای بِدیده لُعْبَتانِ دیو را
لُعْبَتان را مَردمانْ پِنْداشته
ای کَرانه رفته عشق از نَنگِ تو
ای تو خود را در میانْ پِنْداشته
ای گرفته چَشمَت آب از دودِ کُفر
دود را نورِ عِیانْ پِنْداشته
ای زِ شَهوت در پَلیدی هَمچو کِرم
عاشقان را هم چُنانْ پِنْداشته
مَستیِ شَهوت، نشانِ لَعْنَت است
ای نشان را بینشانْ پِنْداشته
ای تو گَندیده میانِ حَرف و صوت
وِیْ خدا را بیزبانْ پِنْداشته
ماهتابَش میزَنَد بر کوریاَت
ای تو مَهْ را هم نَهانْ پِنْداشته
هر چه گفتم خویشتن را گفتهام
ای تو هَجوِ دیگرانْ پِنْداشته
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.