۳۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۶۹

چَشم بُگْشا جان‌ها بین از بَدَن بُگْریخته
جان قَفَص را دَرشِکَسته، دلْ زِ تَن بُگْریخته

صد هزاران عقل‌ها بین، جان‌ها پَرداخته
صد هزاران خویشتنْ بی‌خویشتن بُگْریخته

گَر گُریزد صد هزاران جان و دلْ من فارِغَم
چون دَرآمَد مَست و خندان، آن زِ من بُگْریخته

صد هزاران تشنه زِ اسْتِسقا بِگُفته تَرکِ جان
صد هزاران بُلبُل آن سو از چَمَن بُگْریخته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.