۲۷۲ بار خوانده شده

در حق کسی گوید از بزرگان غزنین

بگذر از عالمان و درویشان
تو و عام و خصومت ایشان

چون تو از خوان شرع بی‌قوتی
تو و سالوس و کبر و سنبوتی

هر سخن کان ترا کند فربه
هذیان پرسمت نه از وی به

خویشتن کشته‌ای ز بی‌‌باکی
که بی‌اصلاح خوردی انطاکی

هرکه دارو ستاند از معتوه
زود گیرد همه جهان در کوه

هرکه بر رفت خیره بر سر چوب
گفت تذکیر هاون و جاروب

نشود واعظ و نه حافظ دین
نبود وارث رسول امین

هرچه او گفت خنده آرد و بس
هرچه او کرد زو نگیرد کس

مرد ماتم زده ز گفتارش
سال و مه بی‌غمی بود کارش

ناگذشتست وی به کوی سخن
نه بگفته نه دیده روی سخن

نکند نیز رنجه بیش ترا
شرم ناید ز شیب خویش ترا

من ندیدم امام بر منبر
چون تل کوه بر سر زنبر

هیچ دانی به چشم من چون بود
کیر و خایه که در خور کون بود

پشت چون خرس بر سر شخ بود
روی چون بوریای مطبخ بود

ای که در ابلهی و خیره‌سری
خرتر از گاو و هرزه‌تر ز خری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در صفت جاه‌جویان و زر طلبان و درویشان صورت گوید
گوهر بعدی:در مثالب علوی زرمدی گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.