۲۶۶ بار خوانده شده

اندر مذمّت برادران گوید

دوست جو از برادران بگسل
که برادر کند پر آذر دل

کِه بود غمز بر پدر خواند
مِه بود بر تو خواجگی راند

تا پدر زنده با تو دمسازست
چون پدر مرد خصم و انبازست

گر دو نیمه کنی برو سیمت
ور نه در دم کند به دو نیمت

نه برادر بود به نرم و درشت
کز برای شکم بود هم پشت

عقل نبود برادری کردن
از پی رنج دل جگر خوردن

رنج دل باشد و عنای جگر
به برادر دویدن از مادر

نه قبولش خوش و نه کردن رد
همچو اعراب و همزه بر ابجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اندر خویشان گوید فی‌مذمة الارقاب که: الاقارب عقارب، والاخ فخ، والعمّ غمّ، والخال وبال، والختن محن
گوهر بعدی:اندر مذمّت خواهران گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.