۲۶۵ بار خوانده شده

فی طول العمر والحسرة مع ذلک

نوح را عمر جمله ده صد بود
حرص و امید او بر آن آسود

چون گذر کرد نهصد و پنجاه
در فذلک به حسره کرد نگاه

گفت آوخ که بر من این ده صد
بود بر من ز روزکی ده بد

کرد ویرا سؤال روح امین
سر ز بالا نهاده بر بالین

کای ترا عمر از انبیا افزون
چون گذر کرد بر تو دنیی دون

بر چه سان یافتی جهان را تو
چون سپاری کنون روان را تو

گفت دیدم جهان چو تیم دو در
آمدم از دری شدم ز دگر

نوز ناسوده تن ز سیرِ سبیل
کامد آواز پر نهیب رحیل

می‌دهم جان و می‌برم حسرت
شربتم ضربت و شفا شدّت

عمرش ار بُد دراز ور کوتاه
رخت بر بست زان گشاد به راه

عاقبت هم برفت و بیش نماند
آیت عزل خویشتن برخواند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در بیهوده خندیدن
گوهر بعدی:تمثیل در نفس جهان فانی و قصّهٔ لقمان حکیم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.