۳۲۱ بار خوانده شده
با زَرْ غَم و بیزَرْ غَم، آخِرْ غَمِ با زَر بِهْ
چون راه رَوی باری، راهی که بَرَد تا دِهْ
بِشْنو سُخَنِ یاران، بُگْریز زِ طَرّاران
از جمع مَکَش خود را، اِسْتیزه مَکُن، مَستِه
آدم زِ چه عُریان شُد؟ دنیا زِ چه ویران شُد؟
چون بود که طوفان شُد؟ زِاسْتیزهٔ کِهْ با مِه
تا شمع نمیگِرید، آن شُعله نمیخندد
تا جسم نمیکاهد، جان مینَشَود فَربه
خویِ مَلَکی بُگْزین، بر دیوْ امیری کُن
گاوِ تو چو شُد قربان، پا بر سَرِ گَردون نِهْ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چون راه رَوی باری، راهی که بَرَد تا دِهْ
بِشْنو سُخَنِ یاران، بُگْریز زِ طَرّاران
از جمع مَکَش خود را، اِسْتیزه مَکُن، مَستِه
آدم زِ چه عُریان شُد؟ دنیا زِ چه ویران شُد؟
چون بود که طوفان شُد؟ زِاسْتیزهٔ کِهْ با مِه
تا شمع نمیگِرید، آن شُعله نمیخندد
تا جسم نمیکاهد، جان مینَشَود فَربه
خویِ مَلَکی بُگْزین، بر دیوْ امیری کُن
گاوِ تو چو شُد قربان، پا بر سَرِ گَردون نِهْ
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۲/۲/۲۴ ۰۹:۲۲
آخر غم فاتحه بر صلاح الدین زرکوب.زر و گنج و غم و رنج...هم فرقی و هم زلفی ،مفتاحی و هم قلفی،بی رنج چه می سلفی،اواز چه لرزانی