۳۴۹ بار خوانده شده

در حکت و موعظت

تو نفست دل کن و دل را چو جان کن
پس آنگه سوی جانان روان کن

برهنه دار تن کوتاه کن دست
شکم را گرسنه می‌دار پیوست

به زیر پای کن نفس و هوا را
که تا باشد ببیند دل خدا را

ز مبدأ آمدی نادان در اینجای
سعادت را ندانستی سر و پای

ز غفلت بی‌خبر ز آغاز و انجام
نه از معنی به صورت آدمی نام

ولی چون پر کنی علم و عبادت
شوی مرغی که پری تا سعادت

چو عیسی گفت اول چون بزادی
مثال بیضه در فرش اوفتادی

بدانش گر نپّری بار دیگر
کجا دانی از عرض برتر

به حکمت گر دیرین معنی بکوشی
فرشته‌وش لباس علم پوشی

مجرد کردی از دنیا به طاعات
چو عیسی راه یابی در سموات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در تحقیق مراتب نفس
گوهر بعدی:در موازنهٔ نفس در تمثیل جام جم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.