۳۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۵

به شمعی کو صبا کرده به خلوت، خانه ای داری
که از تنهایی ات غم نیست گر پروانه ای داری

از این خلوت نشینی کم نگردد هستی حسنت
که آن جا هم ز خون مجرمان پیمانه ای داری

مرا این آتش از داغ جدایی بیشتر سوزد
که می گویند جا در محفل بیگانه ای داری

ز آسیب نظر گر می گریزی در دلم بنشین
که آن گه خالی از نامحرمان کاشانه ای داری

به شرط آن که ناید گردی از خاکسترش بیرون
طلب کن جان من گر جان فشان پروانه ای دار

نخواهی دید عرفی تا قیامت روی هشیاری
که این مستی ز شوق نرگس مستانه ای داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.