۳۷۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۴۵

مُطربِ مهتاب رو، آنچه شنیدی بگو
ما هَمگان مَحْرمیم، آنچه بِدیدی بگو

ای شَهْ و سُلطانِ ما، ای طَرَبِستانِ ما
در حَرَمِ جانِ ما، بر چه رسیدی؟ بگو

نرگسِ خَمّارِ او، ای کِه خدا یارِ او
دوشْ زِ گُلْزارِ او، هر چه بِچیدی بگو

ای شُده از دستِ من، چون دلِ سَرمَستِ من
ای همه را دیده تو، آنچه گُزیدی بگو

عید بیایَد رَوَد، عیدِ تو مانَد اَبَد
کَزْ فَلَکِ بی‌مَدَد چون بِرَهیدی؟ بگو

در شِکَرسْتانِ جان غَرقه شُدم ای شِکَر
زین شِکَرسْتان اگر هیچ چَشیدی بگو

می‌کَشَدم مَیْ به چپ، می‌کَشَدم دلْ به راست
رَو که کَشاکَش خوش است، تو چه کَشیدی؟ بگو

میْ به قَدَح ریختی، فِتْنه بَراَنگیختی
کویِ خَرابات را تو چه کلیدی بگو

شورِ خَراباتِ ما، نورِ مُناجاتِ ما
پَردهٔ حاجاتِ ما، هم تو دَریدی بگو

ماه به ابر اَنْدَرون، تیره شُده‌‌ست و زَبون
ای مَه کَزْ ابرها پاک و بَعیدی بگو

ظِلِّ تو پاینده باد، ماهِ تو تابَنده باد
چَرخْ تو را بَنده باد، از چه رَمیدی؟ بگو

عشقْ مرا گفت دی، عاشقِ من چون شُدی؟
گفتم بر چونْ مَتَن، زانچه تَنیدی بگو

مَردِ مُجاهد بُدَم، عاقل و زاهِد بُدَم
عافیتا هَمچو مُرغْ از چه پَریدی؟ بگو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.