۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۱۸

پیش بردم در قمار عشق جانان باختن
صد شکافم بر دل است و یک گریبان باختن

گوی میدان وفا را زخم چوگان بشکند
گر در این میدان سپهر آید به چوگان باختن

بردن جان دیده عشق و چیده بازی، هوش دار
با حریف پیش بین مستانه نتوان باختن

بی دل و دینم، وگر نه من کجا، سهو از کجا
از تهی دستی دلیرم، در پریشان باختن

نشأه صد ساله ام از یک درشتی کم شود
کی به یک تلخی توان صد شکّرستان باختن

دست عرفی از گریبان، کس جدا هرگز ندید
خواهد آخر دست در چاگ گریبان باختن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.