۲۷۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۳۸

ای کرده چهرهٔ تو چو گُلْنارْ شَرمِ تو
پَرهیزِ من زِ چیست زِتو، یار؟ شَرمِ تو

گُلْشَن زِ رنگِ رویِ تو صد رنگ ریخته ست
چون گُل چرا دَمید زِ رُخسارْ شَرمِ تو؟

من صد هزار خِرقه زِ سودا بِدوختَم
کان جُمله را بِسوخت به یک بارْ شَرمِ تو

صافیِّ شَرمِ توست نَهان در حِجابِ غَیب
دُردی بِریخت بر رُخِ گُلْزارْ شَرمِ تو

آن دل که سنگ بود زِ شَرمِ تو آب ریخت
یارَب چه کرد در دلِ هُشیارْ شَرمِ تو

خون گشت نامِ کوه که نامش شُده‌‌ست لَعْل
چون دَرفُتاد در کُه و کُهْسارْ شَرمِ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.