۳۹۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۲۷

مُطربا اسرارِ ما را بازگو
قِصّه‌هایِ جانْ فَزا را بازگو

ما دَهان بَربَسته‌ایم امروز ازو
تو حَدیثِ دِلْگُشا را بازگو

من گِران گوشَم، بِنِه رُخ بر رُخَم
وَعدهٔ آن خوش لِقا را بازگو

ماجَرایی رفت جان را در اَلَست
بازگو آن ماجَرا را بازگو

مَخزَنِ اِنّا فَتَحْنا بَرگُشا
سِرِّ جانِ مُصطفی را بازگو

مُسْتَجاب آمد دُعایِ عاشقان
ای دُعاگو آن دُعا را بازگو

چون صَلاحُ الدّینْ صَلاحِ جانِ ماست
آن صَلاحِ جان‌ها را بازگو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.