۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱

چشم عالم روشن است از نور او
ناظر او نیست جز منظور او

می‌نماید نور او در آینه
نه به یک آئینه در هر آینه

دیدهٔ ما دیده نور او به او
لاجرم بیند همه عالم نکو

خوش خیالی نقش بسته در نظر
یک نظر در چشم مست ما نگر

رند سر مستیم و با ساقی حریف
خوش می صافی و خوش جامی لطیف

در خرابات فنا افتاده‌ایم
سر به پای خم می بنهاده‌ایم

لب نهاده بر لب ساغر مدام
همدم جامیم دایم والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.