۲۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

گر به هستی آئی اینجا نیستی
کوش تا در راه هستی نیستی

نیستی و دم ز هستی می زنی
از منی بگذر اگر یار منی

ملک توحید از دوئی بر هم مزن
از دوئی در حضرت او دم مزن

اعتباری باشد این ما و توئی
اعتباری خود ندارد این دوئی

اسم اعظم در همه عالم یکی است
وحدت اسم و مسمی بی شکی است

هرچه بینی صورت اسمای اوست
هر که یابی غرقهٔ دریای اوست

جام و می گر چه دو باشد در نظر
در حقیقت یک بود نیکو نگر

دو نماید گر چه یک باشد نه دو
یک بود دو گر نباشد ما و تو

گر یکی را صد شماری صد یکیست
صد مراتب باشد و آن یک خود یکی است

گرنه ای احول یکی را دو مبین
ور یکی می بیند آن ، تو دو مبین

رو فنا شو از صفات و ذات خود
تا ز تو با تو نماند نیک و بد

چون شدی فانی فنا شو از فنا
تا خدا ماند خدا ماند خدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.