۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۴۳

روشنیِ خانه تویی، خانه بِمَگْذار و مَرو
عِشرَتِ چون شِکَّرِ ما را تو نِگَه دار و مَرو

عشوه دهد دشمنِ من، عشوهٔ او را مَشِنو
جان و دِلَم را به غَم و غُصّه بِمَسْپار و مَرو

دشمنِ ما را و تو را، بَهرِ خدا شاد مَکُن
حیلهٔ دشمن مَشِنو، دوست مَیازار و مَرو

هیچ حسود از پِیِ کَسْ نیک نگوید صَنَما
آنچه سِزَد از کَرَمِ دوست به پیش آر و مَرو

همچو خَسان هر نَفَسی خویش به هر باد مَدِه
وَسوَسه‌ها را بِزَن آتش تو به یک بار و مَرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.