۲۶۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۲۸

ای در میان جانها از ما کنار تا کی
مستان شراب نوشند ما در خمار تا کی

ما گشتگان عشقیم بر خاک ره فتاده
ما را چنین گذاری در رهگذار تا کی

تو چشمهٔ حیاتی سیراب از تو عالم
ما تشنه در بیابان در انتظار تا کی

ساقی بیار جامی بر خاک ما فرو ریز
در مجلسی چنین خوش گرد و غبار تا کی

در خلوت دل تست یاری و یار غاری
تو می روی ز هر در غافل ز یار تاکی

نقش خیال بگذار دست نگار ما گیر
نقاش را نظر کن نقش نگار تا کی

رندان نعمت الله سرمست در سماعند
تو هم بکوب پائی دستی بر آر تا کی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.