۲۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۲۳

دوش در خواب دیده ام شاهی
پادشاه خوشی و خرگاهی

در سرای دلم نشسته به تخت
آفتابی به صورت ماهی

لطف سلطان خلافتم بخشید
منصبی یافتم چنین جاهی

نقد گنجش چنین عطا فرمود
کرمش ساخت بنده را شاهی

بزم عشقست و عاشقان سرمست
حضرتش ساقیست و دلخواهی

تو به مسجد اگر روی می رو
من به میخانه برده ام راهی

آینه صد هزار می نگرم
می نمایند نعمت اللهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.