۲۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۱۹

بر تخت دلم نشسته شاهی
شاهی و چگونه شاه ماهی

قدسی ملکی ملک صفاتی
عالی قدری جهان پناهی

بر دست گرفته جام باده
مستانه نهاده کج کلاهی

جان بنده و عقل خادم از
دل تختی و عشق پادشاهی

ما راه روان کوی عشقیم
به زین نرود کسی به راهی

گوئی که ز باده توبه کردی
هرگز نکنم چنین گناهی

درخدمت سید خرابات
جاهی دارم چگونه جاهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.