۲۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۴۷

بیا ساقی و جام می به ما ده
به ما یک وجه از بهر خدا ده

دو صد جان قیمت یک ساغر توست
به درویشان خدا را بی بها ده

جهانی از تو می یابد نواها
نصیبی هم به مای بینوا ده

درون خلوت ار بارم ندادی
مرا بر آستان خویش جا ده

تو در جانی و جان در جستجویت
مده ما را غلط ما را رها ده

که داند قدر دُرد درد عشقت
بیا و دُرد دردت را مرا ده

تو سلطانی و سید بندهٔ تو
عطائی گر دهی باری مرا ده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.