۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۲۱

در مظهر مطهر مظهر ظهور کرده
جام جهان نما را روشن چو نور کرده

در خلوت خرابات بزم خوشی نهاده
با یار خود نشسته اغیار دور کرده

تمثال بی مثالش در آینه نموده
حسن چنین لطیفی ایثار نور کرده

ما طالب بلائیم اما عنایت او
داده بلا به ایوب او را صبور کرده

بستان سرای ما را سرسبز آفریده
سیلاب رحمت او بر ما عبور کرده

هر آینه که بینی او را به ما نماید
در چشم روشن ما نورش ظهور کرده

خوش آتشی برافروخت عود دلم همه سوخت
از بهر نعمت الله جانها بخور کرده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.