۲۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۱۳

خیالش نقش می بندد به دیده
چنان نقش و چنین دیده که دیده

منور شد به نورش دیدهٔ ما
نظر فرما در این دیده به دیده

عنایت بین که الطاف الهی
چنین حسن لطیفی آفریده

در این دور قمر حاکم به حکمت
خطی بر ماه تابنده کشیده

ملک صورت به خلق بی نظیرش
ملک سیرت به اخلاق حمیده

به رندان می دهد ساقی سرمست
به ما خمخمانه میرانش رسیده

مجرد کیست در عالم چو سید
کسی کز قید عالم وارهیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.