۲۳۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۰۶

دیده تا نور روی او دیده
هرچه دیده همه نکو دیده

زلف و رویش به همدگر نگرد
کفر و اسلام مو به مو دیده

چشم دریادلی است دیدهٔ ما
در نظر آب سو به سو دیده

دیدهٔ ما یکی یکی بیند
گر چه احول یکی به دو دیده

دیده در آینه نگاهی کرد
جان و جانانه روبرو دیده

چند گوئی که من نمی بینم
روشنست آفتاب کو دیده

نعمت الله نظر از او دارد
نور او را به نور او دیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.