۲۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۹۹

می و جامیم و جان و جانانه
شاه و دُستور و گنج و ویرانه

مهر و ماهیم و عاشق و معشوق
دل و دلدار و شمع و پروانه

در خرابات عشق نتوان یافت
چون من مست رند و دیوانه

خرقه بفروخته به جامی می
کرده سجاده وقف میخانه

به جز از عاشقی و میخواری
در جهان بهیچ پروانه

مستم و می به ذوق می نوشم
فارغ از آشنا و بیگانه

نعمت الله حریف و می در جام
گوشهٔ میفروش کاشانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.